loading...

آئین مستان

روضه امام حسن,متن مداحی شهادت امام حسن,متن مداحی امام حسن,مداحی شهادت امام حسن,مداحی امام حسن,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 326 زمان : نظرات (0)

کریم اگر که تویی ما همه گدای توییم
دوا اگر که تویی جمله مبتلای توییم

تو در میان دلِ ما قدم زدی حتما
که در پی دلو دنبالِ رد پای توییم

به روی سینه ی ماها نوشته اند حسنی
همه برای حسین اند و ما برای تو ییم

دو ماه سینه زن شاه کربلا بودیم
دو روز در همه ی سال در عزای توییم

خودت به زندگی ما حسین بخشیدی
همیشه ما همه جا شامل عطای توییم

دمی به سعی و صفای حسین مشغولیم
دمی نشسته و آرام در منای توییم

یا کریم اهل بیت...

مرا که بی قرار میکند حسن
به جرعه ای خمار میکند حسن

مرا که مست، می برای غیر مست
شراب را شرار میکند حسن

مرا اگر شده است محض دلخوشی
گدای خود شمار میکند حسن

خدا تو خالق کرامتی ولی
بیا ببین چه کار میکند حسن

رسول جز حسین، پاره ی تنش
به کیست افتخار میکند حسن

ضریحِ سینه را اگر طلا حسین
ولی پر از عیار میکند حسن

مرا به کِشتی نجات کربلا
به لطف خود سوار میکند حسن

دل مرا حسین میبرد ولی
شکار را شکار میکند حسن

حسین کربلا، نه اینکه مادری ست
بقیع اختیار میکند حسن

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 281 زمان : نظرات (0)

*درسته روز رحلت پیامبرِ، اما مطمئنم امروزپیامبرم میگه: جانم حسن...اون روز وقتی داشتن تو خونه باهم کشتی میگرفتن با ابا عبدالله، مادرشنید همه میگن حسین، فقط پیامبر میگه حسن، بعضی وقتا با دستش کمکش میکرد، یا رسول الله! بچه ی کوچکتر رو تشویق میکنن؟صدا زد: فاطمه جان! حق داری گلایه کنی اما نگاه کردم دیدم مُلک و مَلَکوت همه میگن: حسین... کسی نبود حسنم رو صدا کنه....* هرگز یتیم های مدینه ندیده اند از ذکر مهربان حسن چاره سازتر صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین ای از تمام اهل جهان سرفرازتر حتی شریک زندگیت دشمن تو بود مولا کدام داغ از این جانگدازتر   از برادرشم مظلومتر بود.ابی عبدالله یه همسر داشت به نام رباب، اومد پیش زین العابدین کاروان می خواست از کربلا اربعین برگرده، با ادب کنار آقاش زانو زد،  آقاجان اجازه میدید من کربلا بمونم؟ صدا زد: رباب! ما همه داریم بر می گردیم چرا نمیخوای با ما مدینه برگردی؟ گفت: من که دیگه مدینه کسی را ندارم همه هستیم زیر خاکِ...امام سجاد به نقل معروف این خانم را به طایفه ی بنی اسد سپرد،  فرمود: این عروس ماست مواظبش باشید، نذارید اذیت بشه... میومد کنار قبر ابی عبدالله چون امام سجاد بهش گفته بود این هم قبر حسینِ، هم قبر بچه ات علی اصغرِ، دنبال بچه ات نگردی،  بچه ات رو، رویِ سینه ی بابام گذاشتم ...میومدن میگفتن: خانم جان! بذار برات یه سایبون درست کنیم، میگفت زیر سایه نمیرم...چرا؟ خودم دیدم بدن اقام برهنه و عریان ...

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 591 زمان : نظرات (0)

كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده

نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده

گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده

يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده

براي تير زدن برتن‌مطهر تو
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده

جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده

دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم

مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی
مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی 

*غریب اون‌کسی نیستش که حرم‌نداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..*

همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود
سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود

تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی
 تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی 

به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده
به پیش چشم خودت گوشواره افتاده 

غریب آقا ..غریب آقا ...

چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود
چگونه فاطمه از خاکها بلند شود

گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد
ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد

میریزه اشکام آخه دست من نیست
غمی مثه غربتِ تو وطن نیست

با اینکه اهل بیت همه غریبن
هیچکی غریب تر از امام حسن نیست

غربت آقام انقدر وسیعه
که میزنه آتیش به جون شیعه

براش بمیرم زائرای قبرش
کبوترای خاکیِ بقیعه

دنیا نمیخواست راحتش بذاره
از در و دیوار غم براش بباره

تو همه چی شبیه مادرش شد
حتی تو خونش امنیت نداره

این نوه ی پیمبره مدینه
با جگر پاره روی زمینه

آخه کجا دیدید که روزه داری
روزش رو وا کنه با زهر کینه

یه روز خوش ندیده تو حیاتش
سَمّی که خورد از غما داد نجاتش

داره میسوزه و میون تشتی
لخته به لخته ریخته خاطراتش

*اول کاری که امام حسن کرد،اون  زنِ ملعونه رو‌گفت زود برو، قربون محبتت آقاجان!... فرمود:  زود برو حسینم بیاد زنده ات نمیذاره...

اینقدر غریبِ، چندبار زهرش دادن، زود گفتن‌خواهرش زینب بیاد، با عجله زینب اومد، طلب تشتی کرد، زینب خوشحال شد گفت: مثل دفعات قبل زهر رو بالا میاره، خواهر داره نگاه میکنه، یه وقت نگاه کرد دید پاره های جگر حسن، لبا خونیِ، سر رو بالا آورد، گفت: زینب راحت شدم، دیگه از حالا به بعد چشمم به مغیره نمی افته، زینب به سر و صورت زد، مگه میشه زینب حسین رو صدا نکنه! گفت: زود خبر بدید داداشم بیاد، تا اباعبدالله اومد دید برادرش جگرش پاره پاره است، حسن رو بغل گرفت، آقای من! مولای من! چه بلایی سرت اومده؟ ابی عبدالله بغلش گرفت، سر امام‌حسن رو شونه ی حسین افتاد... 
چقدر خوبه که آدم  این لحظه ها داداشش بغلش بگیره، صدازد: حسین‌جان! همه بچه هام رو به تو‌می سپارم ، حسین جان گریه نکن داداش!  اما فقط بهت بگم " لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ" هیچ روزی مثل روز تو نیست...

اما همین‌جا یه سؤال دارم حسین جان! اینجا داداش حسنت رو تونستی بغل بگیری، دوتایی دست رو‌ گردن هم انداختین، حرف میزدید، اما چی کشیدی کنار اون بدنی که دست نداشت ... گفت میخوام بغلت کنم  نمیتونم، میخوام ببینمت چشمی ندارم ...
یادت باشه اکه حسین رو ‌تو‌گودال کشتن، اباالفضل رو هم‌تو‌ی گودال کشتن، گفت: حسین‌جان! من رو‌ سمت خیمه ها نبر،به دو‌دلیل، یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم، یکی اینکه اگه من رو اینجوری از گودال بیرون ببری میفهمن بی علمدارشدی، میترسم به خیمه ها حمله کنن...حسین ...*

 دانلود بخش اول 

 دانلود بخش دوم 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 315 زمان : نظرات (0)

ای دو جهانت فدا، یا حسن ابن علی
مظهر صبر خدا، یا حسن ابن علی

شیر خدا را خلف، دُرّ سه بحر شرف
آینۀ کبریا، یا حسن این علی

حای تو حُسن ازل، سین تو سِرّ ابد
نون تو نورالهدی، یا حسن ابن علی

مِهر رُخ دلربات، لعل لب جانفزات
بوسه گه مصطفی، یا حسن ابن علی

گه سر دوش رسول، گه روی دست پدر
گه به بر مرتضی، یا حسن این علی

هم به سکوت و پیام، هم به قعود و قیام
بر همه ای مقتدا، یا حسن ابن علی

اسوه ی ما صبر تو است، کعبه ی ما قبر تو است
بقیع تو قلب ماست، یا حسن ابن علی

ای به کَرَم چون، پدر از همه مشهورتر
حاجت ما کن روا، یا حسن ابن علی

عبد تو خَیرُ العِباد، بابِ تو بابُ المراد
دست تو مشکل گشا، یا حسن ابن علی

صلح تو تیری دگر، بر دل بیدادگر
صبر تو دین را بقا، یا حسن ابن علی

بنده ی ناقابلم، هر چه که هستم دلم
با تو بود آشنا، یا حسن ابن علی

کار تو اکرام بود، اجر تو دشنام بود
ای همه جود و سخا، یا حسن ابن علی

حلم مکرّر کنی، نیست عجب گر کنی
دشمن خود را عطا، یا حسن ابن علی

زخمِ همه در دلت، یار شده قاتلت
کُشت تو را از جفا، یا حسن ابن علی

بی کسیت را چو دید، زهر به دادت رسید
تا شدی از غم رها، یا حسن ابن علی

قلب تو بیتاب شد، به کودکی آب شد
در وسط کوچه ها، یا حسن ابن علی

سوخت دل و جان تو، که پیش چشمان تو
فتاد زهرا ز پا، یا حسن ابن علی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 271 زمان : نظرات (0)

ابی عبدالله میگن هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش امام حسن مجتبی کشید بیرون، نشست کنار بدن، شروع کرد حرف بزنه...گفت:داداش! غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو بردند...غارت زده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم...
اما این جمله خیلی آشناست، این جمله ما رو می بره علقمه، آخه ابی عبدالله این آخرین باری نبود که تیر از توی پیکر بیرون می کشید، ابی عبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود...کنار نهر علقمه هم اومد، نشست بغل بدن برادرش عباس، یکی یکی این تیرها رو از تو بدن عباسش در می آوُرد، یک مرتبه عباس یه نگاهی بهش کرد... حسینم! خونا رو از رو چشمای من پاک کن..بذار یه بار دیگه ببینمت داداش...اونجام ابیعبدالله این حرفو زد.گفت: داداش غارت زده منم که دارم تو رو از دست میدم....

من امشب میخوام برم کوچه های مدینه، مگه میشه نام امام حسن برده بشه و نام کوچه های مدینه برده نشه...؟!خودش به عبدالزهرا در عالم رؤیا فرمود:این جوری برام روضه بخون: اون روزی که دستم به دست مادرم بود، از کوچه ها رد می شدیم... همچین که جلوی ما رو  اون نانجیب گرفت...همچین که اون نامرد تو گوش مادرم زد، مادر ما یه کمی خودش رو جمع و جور کرد،گفت:...*

 پسرم! من درست می بینم؟
آسمان مدینه دود شده...

گونه ام درد میکند مادر
تو ببین صورتم کبود شده؟

حسنم

تو که دیدی چه ضربه ای خوردم
مادرت را ببین چه مظلوم است

درد را می شود تحمل کرد
تو ببین جای دست معلوم است؟

*میخواهیم بریم خونه، این جوری نمیشه حسن جان!...*

قبل از اینکه به این محل برسیم
خانه از دوردست پیدا بود

جانِ مادر بیین کجا هستیم
خانه ما همین طرف ها بود؟!

حالت از حال من وخیم تر است
ضربه روحیِ بدی خوردی

مادرت را ببخش میدانم
بین کوچه به جای من مُردی

حسنم

حال و روزِ خوشی ندارم من
حال و روز تو بهتر از من نیست

لب ببند و نگو چه رخ داده
روضه ما دوتا به گفتن نیست

روضه اینجا تمام شد شاید
خانه مرتضی ولی روضه ست

اینکه مجبور می شوم مِن بعد
رو بگیرم من از علی روضه ست
ــــــــــــــــــ
به جون مادرم،ازت نمیگذرم
بردار پاتو از چادر مادرم

حیف که قدت ازم، نامرد بلندترِ
برو یه کم عقب ناموسِ حیدرِ

غیرت مگه نداری،حرمتش رو نگه دار
مگه نمی بینی که با سر خورد به دیوار

چه ضربه ای زدی که شکسته زیر ابرو
کُشتی مادرم رو ضربه نزن به پهلو

خونه از این وَره،کجا داری میری؟!
می کشیم تا که دست به پهلو می گیری

مادر تو رو خدا بلند شو از زمین
بگو مدد علی،امیرِمؤمنین

بد زدنت...جلو چشای حسنت
ناحِلَةَ الجِسم شدی،چقدر می لرزه بدنت

من ایستاده بودم،دیدم که در افتاد
حسن ناله می زد،بابا مادر افتاد

تو افتاده بودی، درم روی زانوت
دیدم هر کی رد شد،لگد زد به پهلوت

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 244 زمان : نظرات (0)

فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید

از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید

غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید

کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

دو ماه گریه برای حسین باعث شد
که رزق اشکِ حسن را خدا به ما بخشید

گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید

گمانِ دیگرم این است که دمِ آخر
به غیرِ قاتل مادر، بقیه را بخشید


صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری 
خبر ز گریه ی عشاق در سحر داری

 به گردن تو فتاده همیشه زحمت من 
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن 

بگو که ای شه بی کس گدای در به دری
پیام داده به این آستان به خون جگری

 که قبرِ خاکی تو گرچه آتش دل هاست
غریب ماندنِ تو باطنن به گردنِ ماست

 مگر نه اینکه تو در قلب ما حرم داری
 به قلبِ سینه زنان گنبد و علم داری

مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنم

بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد
مزار تو به دل شیعه خاکی شد

به جای تو سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من

کریم هستی و عالم به تو بدهکار است
تو بی حرم شدی اما، همه حرم دارند

حرم نداری نه، تو حرم نخواسته ای
ز روزگارِ خودت غیرِ غم نخواسته ای

بقیع، سینه زنِ روضه های افلاکیست
بقیع، روضه یِ مکشوفِ چادر خاکیست

*خیلی بی بی حضرت زهرا خوشحال میشه برای حسنش گریه کنی، حسن و حسین کوچیک بودن، با هم کُشتی می گرفتن، همه می گفتند: جانم حسین! دید پیامبر میگه: جانم حسن...
حضرت زهرا هم خیلی حسینیِ... سئوال کرد:بابا جان! همه میگن: جانم حسین! بچه کوچیک رو تشویق می کنند، شما برا چی میگی جانم حسن؟!
پیغمبر یه نگاهی کرد، فرمود: دیدم اهل خانه همه میگن: جانم حسین! سرم رو بالا کردم دیدم ملائکه هم میگن:جانم حسین! دیدم بچه ام حسن غریبِ...*

گلاب یعنی تو، اضطراب یعنی تو
وَ بعدِ فاطمه خانه خراب یعنی تو

ز حلقه یِ تو همان کودکی نگین افتاد
همینکه مادرتان پشت در، زمین افتاد

به باغِ عاطفه ها بی امان شرر می رفت
بِروی شاخه گلی پایِ چهل نفر‌ می رفت

به کینه یِ دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی این چنین لگد نزدند

امان ز غربت تو پایِ غم محک خوردی
تو قبل فاطمه در کوچه ها کتک خوردی..

*این همه شب گفتی حسین...یه شب نمیخوای بگی:حسن!؟ حسن آقاجان...برای شادی دل حضرت زهرا بگو...
اگه امشب امام مجتبی امضا کرد، اگه اربعین با هم کربلا بودیم، اونجا هم میگیم: حسن جان!...
ابی عبدالله خیلی گریه کرد کنار بدن داداشش امام حسن، فرمود:حسن جان! غارت زده به کسی نمیگن مال و اموالش رو بردند..غارت زده  به من میگن که چون تو برادری رو از دست دادم، دیگه محاسنم رو خضاب نمی کنم...
همینطور که داشت حسین گریه می کرد، امام حسن چشماش رو باز کرد، یه نگاه کرد، گفت:حسین جان! گریه نکن... در حالی دارم جان میدم که زن و بچه ام رو به تو می سپارم... مثل اینکه امام حسن اون روز خیمه های سوخته رو می دید، مثل اینکه دخترهایی که مقنعه هاشون آتش گرفته بود می دید، مثل اینکه می دید حرامیا دور ناموس حسین حلقه زدن...
صدا زد:حسین جان!در حالی دارم جان میدم که هر وقت صدا میزنم "واعطشاه!" آب و شیر به دستم میدن... اما حسین جان!" لا یوم کیومک یا اباعبدالله..." هیچ روزی مثل تو نیست...

فردا وقتی با تابوت امام حسن مقابل قبر پیامبر ایستادند، اون زنِ ملعونه گفت: نمیگذارم اینجا دفنش کنید، آقا ابی عبدالله یه نگاهی کرد، فرمود: یه روزی سوار شتر شدی و مقابل بابام ایستادی... امروز هم نمیگذاری جگر گوشه پیامبر رو کنارش دفن کنیم... می ترسم یه روزی با فیل بخوای به جنگ خانه ی خدا بری.. .عصبانی شد، گفت:ایستادید و به زن پیامبر خدا بی احترامی میشه، تیراندازا شروع کردند تیر زدن...*

سینه ها از اَلَم افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد

*فردا اولین بار بود حسین از یه بدن تیر می کشید، یه ساعتی  هم شد کنار نهر علقمه از چشمای عباس...یه ساعتی هم از گلوی شش ماهه..
یه ساعتی هم راوی میگه: خسته بود، عطش همه وجودش رو گرفته بود، یه گوشه میدان ایستاد، لحظاتی استراحت کنه، یه حرامی نزدیک شد، با سنگ به پیشانیش زد، دامن عربیش رو بالا زد خون پیشانیش رو پاک کنه، .سفیدی سینه پیدا شد، حرمله چنان با تیر به سینه ی ابی عبدالله زد، هر چه کرد تیر از مقابل بیرون نیامد، خم شد، تیر رو از پشت بیرون کشید...یا مظلوم یا غریب...*

نیزه داران بر تنِ او تاختند
پای تا سر غرق خونش ساختند

*کاش یه نفر جلوی چشمای خواهرش رو می گرفت...اونقدر بی احترامی می کردند، زینب صدا میزد:"یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی، یَومٌ علی وجهِ الثَّری..."

 

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 31
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 643
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 3,980
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 3,980
  • بازدید ماه : 3,980
  • بازدید سال : 1,319,013
  • بازدید کلی : 19,824,841